محل تبلیغات شما

نقره جات و سنگ های قیمتی



انگشتر مردانه

اَنگُشتَر یا حَلقهٔ دست نواری معمولاً از جنس ف می باشد که معمولاً به عنوان افزار زینتی به بعید انگردیدان دست قرار می‌گیرد.
انگشتر که به انگردید می‌شود یکی از نمادین‌ترین جواهر آلات می باشد، زیرا برخی از انگشتر‌ها حلقه ازدواج هستند و بعضی از انگشتر‌ها میراث خانوادگی اشخاصند که از مادر یا والد آن‌ها به مرده ریگ رسیده‌می باشد.
انگشتر پیشینه‌ای نامعلوم دارد به طوریکه به طور قطع مشخص نیست انگشتر مردانه از چه زمانی مورد استفاده قرار گرفته می باشد.
شواهد نشانه می‌دهد که انگشتر، از مصر بمی باشدان، متعاقب تکامل مُهر» سرچشمه گرفته باشد؛ چون مُهر‌ها اثر نیرو بودند، افرادی که مُهر‌های برجسته و انگشتر خاتم مُهر» داشتند، به عنوان اشخاص نیرومند و بانفوذ، مورد احترام ملت قرار می‌گرفتند.

مقامات بالای حکومت نیز با اعطای انگشترشان به نماینده هاشان، برای اجرای فرامینشان، پسندیدن تام می‌دادند که در تورات نیز به نمونه‌ای از این عمل، اشاره شده می باشد: سپس فراهه، انگشترش را درآورد و به جوزف داد». به گمان کردن زیاد، تغییر و تحوّل انگشتر خاتم و تبدیل شدن آن به یکتا از آلات زینتی نیز در مصر بمی باشدانْ رخ داده می باشد.
ن ثروتمند مصری، انگشتر‌هایی از طلا، دست می‌نمودند و نسوان طبقه انگشتر پایین نیز از انگشتر‌هایی با قیمت‌های ارزان تر، از جنس نقره، بُرنز، شیشه یا سفال‌های رنگی استفاده می‌نمودند.
یونانیان و رومی‌ها در ساخت انگشتر‌های زینتی، بیش از دیگر تمدن‌ها دقت و ظریف کاری به هزینه داده اند. بین سال‌های ۳۱ الی ۴۴۹ قبل از میلاد، در روم بمی باشدان، شهروندان، تنها از انگشتر‌های آهنی بهره‌گیری می‌نمودند. به کارگیری انگشتر، برای برده‌ها ممنوع بود. با شروع دوره امپراتوری (حدود ۳۱ پیش از میلاد)، تمامی این قوانین تغییر نمودند یا کناره گذاشته شدند. انگشتر‌های طلا نیز رواج یافتند و قانون، حق به کارگیری انگشتر‌های طلا را که در درجه اوّل، محدود به سفیران بزرگ می‌شد، تغییر داده، به اعضای رسمی انجمن سنا، کنسول‌ها و افسران بزرگتر دولت نیز دیتا شد.
برای وارسی دقیق به به کارگیری انگشتر، قوانین گوناگونی در روم بمی باشدان (بعد از سنه ۳۱ قبل از میلاد)، به تصویب رسید. پِلینی (pliny)، در کتاب تاریخ طبیعی» می‌گوید: انگشتر، اوّلین بار در اساطیر یونانی، وارد شده می باشد. هنگامیکه پرومتئوس (پرومیته)» جرئت پیدا می‌کند الی آتش را برای کاربرد زمینی‌ها از آسمان بد. به خاطر این خطای عمدی، زئوس»، خدای خدایان، او را به مدّت سی هزار سال، به قلّه کوه کاوکازوس (قفقاز)»، می‌بندد. در این مدّت، کرکسی از جگرش او را خوراک می‌داد. بعد از سال‌ها سعی و کوشش، پرومتئوس، موفّق به کاویدن قسمتی از صخره‌ای که زنجیر به آن بسته شده بود می‌شود و خویش را از اسارتْ رهایی می‌دهد. سرانجام، زئوس نیز دلش نرم می‌شود و پرومتئوس را از زنجیر‌ها رهایی می‌بخشد؛ ولی برای این که پرومتئوس دیگر بی حرمتی نکند، زئوس به او اجازه می‌دهد که حلقه‌ای از زنجیر خود را در انگردیدش فرو کند». با این که دمی باشدان پلینی، اسطوره به عقیده می‌رسد، ولی با وجود این، در آداب و رسوم، جایگاه ویژه‌ای پیدا نموده می باشد. جیمز مک کارگی می‌نویسد: وقتی که یک دستگیر رومی، آزاد می‌شد، همراه آزادی اش یک کلاه، یک جلیقه و یک انگشتر آهنی هدیه می‌گرفت. برده‌ها که با زنجیر‌های قفقازی بسته می‌شدند، وقتی آزاد می‌شدند، ناچار بودند که به عنوان نشان پرومتئوس، حلقه‌ای از آن زنجیر را در دست خود، حفظ کنند. برده‌ها هرگز مجاز به استفاده از انگشتر زر نبودند».
گردنبند مردانه
رومی ها، تنها از انگشتر برای تعیین طبقه اجتماعی کاربرد نمی‌نمودند؛ بلکه از آن برای ازدواج نیز کاربرد می‌نمودند. طی مراسم نامزدی، داماد، یک انگشتر ساده آهنی به نشانه تعهّد و توانایی مالی برای پشتیبانی از عروس، به خانواده عروس می‌داد. مراسم نامزدی که به طور ساده‌ای برگزار می‌شد، بسیار مهم‌تر از مراسم شویی قلمداد می‌شد و ارزش والایی داشت. ایین مسیحیت نیز بعد‌ها این سنّت را به عنوان بخشی از مراسم ازدواج پذیرفت.
در میان بت پرستان بمی باشدان نیز به اثناء ازدواج، داماد، ریسمانی را به گردنبند مردانه مچ دست و مچ پای عروس، به نشان در پاراگراف (لاتین) کشیدن روح عروس و مهار روح او می‌بستند.

در تاریخ، دمی باشدان‌های زیادی نیز از نیروی سحرآمیز انگشتر، نقل شده می باشد. حضرت سلیمان، انگشتری داشت که او را هر روز نیمروز به جایی در آسمان می‌برد که می‌توانست رازها زمین را بشنود. وانگهی در دمی باشدانی دیگر چنین آمده می باشد که حضرت سلیمان، روی انگشترش، نگینی داشت که تصویر هر کسی و هر جایی را که می‌خومی باشد ببیند، مشابه گردنبند ایینه، به او پرتو می‌داد و متعلق به در قضاوت هایش بین ملت کاربرد می‌نمود. در دمی باشدان دیگری نیز آمده می باشد که بعد‌ها این انگشتر، به دست ساحران یهودی می‌افتد که به وسیله آن، اهریمن را از بینی بیمار‌ها خارج می‌کشیدند.

درباره نیروی شفابخش انگشترها، از پزشک معروف یونانی، گالن که در سده دوم بعد از میلاد می‌زیست نوشته‌هایی بر جای باقیمانده می باشد. وی از طلسم‌های سبز یشمی پادشاهان مصری اسم می‌برد که طرحی از اژد‌هایی داشتند که به وسیله اشعه‌های نور، احاطه شده بود. گالن، بر این نظر بود که این طلسم‌ها داروی بسیار مؤثر و شفابخشی برای بیماری‌های سوء هاضمه بودند و از چند انگشتر پزشکی نیز نام می‌برند، از دسته انگشتر‌های پادشاهی که به انگشتر‌های عضله» معروف بودند و عقیده بر این داشتند که این انگشتر‌ها درد‌های گرفتگی و ناراحتی‌های عضله را بهبود می‌دهد. پادشاه انگلستان، ادوارد، در سده یازدهم پس از میلاد، انگشتر‌های شفادهنده را ترویج داد. دمی باشدان از این قرار می باشد که روزی ادوارد، با مسافر کهولت مواجه می‌شود که هیچ پولی نداشت. مسافر پیر، آپوستین جان»، پوشاک مبدّل بر تن داشت. مسافر پیر، انگشتر پادشاه را گرفته، پس از این که دعای خیر برای او می‌کند، انگشتر را به او برمی گرداند و به او می‌گوید که نیروی شفابخشی به انگشتر او داده می باشد. از آن زمان، لغایت سررسید ملکه مری اوّل» که در سده شانزدهم پس از میلاد می‌زیست، در روز جمعه قبل از عید پاک، به سر و نیاز مشغول می‌شدند و انگشتر را بین مردم پخش می‌نمودند و نظر داشتند که با این کار، از شرّ بیماری‌ها خلاصی پیدا می‌کنند.
ترویج انگشتر شویی از روم بمی باشدان نخست شد. در حقیقت، امروزه دمی گردنبند در نجف باشدان حلقه نامزدی در روم بمی باشدان، می‌تواند برای ما آموزنده باشد. همان گونه که پیش‌تر بحث شد، حلقه نامزدی در ابتدا، حلقه‌ای ساده از آهن بود که بعد‌ها به حلقه‌های طلایی و زینتی تغییر یافت. در دانشنامه بریتانیکا» آمده می باشد: بخشیدن یک حلقه برای برجسته نمودن مراسم نامزدی یک سنّت رومی قدیمی می باشد». حلقه، چه بسا یک عهد و پیمانی بوده می باشد که هر دو سو باید به آن وفادار می‌شدند و به آن عمل می‌نمودند. در زمان پلینی (سال هفتادِ قبل از میلاد) هنوز حلقه، یک سنّت پسندیده و مثبت در بین ملت بوده و به کارگیری حلقه‌های آهنی در این نوع مراسم ها، رایج بوده می باشد، بویژه در مراسم ازدواج. این گونه به کارگیری حلقه شویی که همراه با تعهّد طرفین بود، بدست کلیسا، ازهمان زمان، پذیرفته شد و از سده یازدهم میلادی، دعای خیر و اوراد خاص آن نیز به مراسم اضافه گردید.
اگر آمار های موجود را کمی بررسی کنید متوجه می شوید که فال ورق آنلاین از جمله ی محبوب ترین مطالب برای فارسی زبان ها می باشد. فال قهوه آنلاین نیز از این موضوع مستثنا نبوده و برای کاربران فضای سایبری بسیار جالب می باشد. این آمار ها این موضوع را به اثبات می رسانند که بسیاری از کاربران، هدفی به جز سرگرمی نداشته و وقت زیادی را برای مطالبی مانند فال ورق آنلاین و فال عطسه و … می گذرانند. البته این به آن معنا نیست که مطالب غیر سرگرمی جستجو نمی شوند، اما مطالبی مثل فال قهوه و فال شیخ بهایی و … از محبوب ترین ها هستند.
این موضوع را می توان از دید دیگری هم مورد توجه قرار داد. چنانچه به پر دیدار ترین تارنما ها و آن هایی که رتبه بالایی در دنیا دارند هم نگاهی بیندازیم باز نیز به همین حاصل خواهیم رسید. فال قهوه آنلاین مورد ثابت اکثر این تارنما ها بوده و فال ورق هم به صورت های گوناگون در این سایت ها ارائه می شود. بنابراین اگر می خواهید از این سرگرمی جذاب برای کاربران اینترنت محروم نشوید همین الان می توانید فال ورق را به صورت آنلاین و آموزش فال قهوه آنلاین به شکل با نظم در سایت هوش پارسی بهره ببرید.

درصورتی که در فال ابجد شما ” ب د ب ” آمده شده است

در فال چوب شما این گونه آمده است که : مژده باد بر تو که به زودی زود از مشکلات رهایی می یابی . خودت تلاش کن و چشمت به دست دیگران نباشد . گم شده ای داری که آن را خواهی یافت . اگر با شخصی دچار مشکل هستی در آخر به سود تو تمام می شود . در انتهای فال ابجد ( فال چوب ) شما آمده است که به زودی زود برای تو فرجی خواهد رسید و در امورت به توفیق می رسی .



شعر عاشقانه: چاره این عشق

به شعر عاشقانه توجه کرده و از دریای اشعار عاشقانه لذت ببرید.
نگیر از این دل دیوانه، ابر و باران را
هوای تنگ غروب و شب خیابان را
اگر چه پنجره ها را گرفته ای از من
نگیر خلوت گنجشکهای ایوان را
بهار، بی تو در این خانه گل نخواهد داد
هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را
بیا که تابستان، با تو سمت و سو بدهد
نگاه شعله ور آفتابگردان را
تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد
و بی پرنده گی عصرهای آبان را
سرم به یاد تو گرم است زیر بال خودم
اگر به خانه ام آورده ای زمستان را
بریز! چاره ی این عشق، قهوه ی قجری ست
که چشمهای تو پر کرده اند فنجان را …!
شعرهای عاشقانه: شعر عاشقانه از معادی

ریاضیات
ریاضی ! واژه ای که برای بسیار از اشخاص یادآور ایامی دشوار امتحان های دوران مدرسه و حتی دانشگاه می باشد امتحاناتی که هر پرسش آن اندک از یک تست هوش استاندارد نبوده است و از طرفی نیز ریاضی یادآور منطق و حساب برای بسیاری می باشد و نه فقط از آن گریزی نیستند که بسیار هم به آن علاقه مند می باشند چراکه می دانند با این علم می توانند هوش خود را افزایش دهند .

تست هوش آنلاین جدیدآموزش دهید
هنگامی که یک مطلب رو می خواهید به دیگران آموزش بدید مغز خیلی فعال تر خواهد شد و سعی بر طبقه بندی کردن اطلاعات خواهد کرد که این به مرتب شدن اطلاعات شما و مرتب فکر کردن کمک شایانی خواهد کرد .


اشعار عاشقانه هوشنگ ابتهاج

در ادامه یکی از زیباترین اشعار هوشنگ ابتهاج را با هم می خوانیم :

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چراغ خلوت این عاشق کهن باشی

به سان سبزه پریشان سرگذشت شبم
نیامدی تو که مهتاب این چمن باشی

تو یار خواجه نگشتی به صد هنر، هیهات
که بر مراد دل بی قرار من باشی

تو را به آینه داران چه التفات بود
چنین که شیفته ی حسن خویشتن باشی

دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق
وگرنه از تو نیاید که دلشکن باشی

وصال آن لب شیرین به خسروان دادند
تو را نصیب همین بس که کوهکن باشی

ز چاه غصه رهایی نباشدت، هر چند
به حسن یوسف و تدبیر تهمتن باشی

خموش سایه که فریاد بلبل از خامی ست
چو شمع سوخته آن به که بی سخن باشی

امیدواریم از این شعر هوشنگ ابتهاج لذت برده باشید.

حکایتی دیگر از بوستان سعدی: یکی از ملوک بی انصاف، پارسایی را پرسید: از عبادتها کدام فاضلتر است؟» گفت: تو را خواب نیمروز، تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.»


موسیقی
سعدی از آهنگ و فاکتور های موسیقی ساز در شیوه و زبان اشعارش بهره می جوید. وی اغلب از اوزان عروضی استفاده می کند. علاوه بر اوزان عروضی، سعدی به شیوه ای کارا از فاکتو هایی بهره می گیرد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام او را زیاد می کنند؛ فاکتور هایی چون انواع جناس، هم حروفی های آشکار و مخفی، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیه های مناسب، موازنه های هماهنگ لفظی در ادبیات و لف و نشرهای مرتب و …
استفاده از این فاکتور هایی به شیوه ای هنرمندانه و زیرکانه صورت می گیرد که شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن که متوجه صنایع به کار رفته در شعر او شود، مجذوب زیبایی و هماهنگی و لطافت آن ها می شود. تکرارهای هنرمندانه ی کلمات، هم حروفی ها و وزن مناسب شعر و همچنین لحن عاطفی و تعزلی سخن سعدی را چون شربتی شیرین و گوارا به جان شنونده می ریزد:


ازدواج مهدی اخوان ثالث

مهدی خوان ثالث در سال 1329 با ایران (خدیجه) اخوان ثالث، دختر عمویش ازدواج کرد. ثمره این ازدواج سه دختر به نام های لاله، لولی، تنسگل و سه پسر به نام های توس، زردشت و مزدك علی است. از حوادث دردناک دوران زندگی اخوان ثالث می‌توان مرگ دو فرزندش را نام برد. در سال 1342 تنسگل دختر سوم وی هنوز چهار روز از تولدش نگذشته بود که فوت كرد و در سال 1353 دختر اولش لاله در رودخانه ی كرج غرق شد، این دو حادثه ضربه ی ناگواری بر او وارد نمود.


درگذشت مهدی اخوان ثالث

مهدی اخوان ثالث 40 روز پس از برگشت از خانه فرهنگ آلمان در چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در تهران از دنیا رفت. وی در توس در کنار مزار حکیم ابوالقاسم فردوسی به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.


اشعار مهدی اخوان ثالث

همانطور که پیش تر گفتیم در ادامه زیباترین و حماسی ترین اشعار اخوان ثالث را برای شما گردآوری نموده ایم که امیدواریم از اشعار اخوان ثالث لذت ببرید. در ابتدا شعر زمستان اخوان ثالث که بی شکش یکی از معروف ترین اشعار وی می باشد را با هم می خوانیم.

اشعار فریدون مشیری : کوچه

در ادامه همانطور که قول داده بودیم گنجینه ای از زیباترین اشعار فریدون مشیری را با هم ورق خواهیم زد. می توان این شعر فریدون مشیری را از معروف ترین و محبوب ترین اشعار فریدون مشیری دانست اگر معروف ترین آن ها نباشد:

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشۀ ماه فروریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی
از این عشق حذر كن
لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن
آب، آیینۀ عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا، كه دلت با دگران است
تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن
با تو گفتم حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد
چون كبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم . . .»
باز گفتم كه : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم
اشكی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، نالۀ تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید كه: دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه كشیدم
نگسستم، نرمیدم
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کُنی دیگر از آن كوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!!!

بی شک کوچه یکی از اشعار فریدون مشیری است که سالیان سال در تاریخ ادبیات معاصر خواهد درخشید و طرفداران بسیار خود را بیش تر و بیش تر خواهد کرد.


داستان های عاشقانه : داستان عاشقانه زیبا

پدر دیروقت و خسته از كار به خانه برگشت. دم در پسر بچه پنج ساله اش را دید كه در انتظارش بود.
سلام بابا ! یك سئوال از شما می تونم بپرسم ؟
– بله حتماً پسرم .چه سئوالی داری؟
– بابا ! شما برای هر یک ساعت كار چقدر پول می گیرید؟
پدر با ناراحتی جواب داد: به این مسئله چه کار داری؟ چرا چنین سئوالی میكنی؟
– فقط میخواهم بدانم.
– اگر باید بدانی ، بسیار خوب می توانم بگویم : 10 دلار
پسرک داستان عاشقانه ما در حالی كه سرش پائین بود آهی كشید. سپس به پدرش نگاه كرد و گفت : امکانش هست 5 دلار به من قرض بدهید ؟
پدر عصبانی شد و گفت :
در صورتی که دلیلت برای پرسیدن همین سئوال ، تنها همین بود که پول برای خرید یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری صد در صد در اشتباهی، فوری به اطاقت برگرد و فکر کن که به چه دلیل اینقدر خودخواه هستی؟ من هر روز سخت زحمت می کشم و برای چنین کارهای کودکانه وقتی ندارم. پسرک، آرام به اتاقش برگشت و در را بست.
پس از حدود یک ساعت که پدر قصه عاشقانه ما آرام تر گردید و فکر کرد که چه بسا با پسر کوچکش بسیاری تند برخورد کرده میباشد. چه بسا واقعآ چیزی بوده که او برای خریدنش به 5 دلار احتیاج داشته میباشد. به خصوص همین که بسیار کم پیشامد می افتاد پسرک از پدرش درخواست پول بکند. پدر به سوی اتاق پسر رفت و در را باز کرد.
– خوابیدی پسرم ؟
– نه پدر ، بیدارم.
– من فکر کردم شاید با تو نا جور رفتار کرده ام. امروز کارم بسیار سخت و طولانی بود و تمام آزردگی هایم را بر سر تو خالی کردم. بیا همین 5 دلاری که می خواستی!
پسرک نشست، خندید و فریاد زد : متشکرم بابا ! بعد دستش را زیر بالشش کرد و از همان زیر چند اسکناس مچاله شده در آورد.
پدر وقتی دید پسرکش خودش هم پول داشته، دوباره از همین قصه پیش آمده عصبانی گشت و با عصبانیت خاطر نشان کرد : با همین که خودت پول داشتی، به چه دلیل از من پول خواستی؟
پسرک جواب داد: برای اینکه پولم کافی نبود اما من الآن 10 دلار دارم. آیا می توانم یک ساعت از کارتان را بخرم تا فردا شب یک ساعت زودتر به منزل بیایید؟من عاشق شام خوردن با شما هستم…
امیدواریم از همین قصه عاشقانه و دیگر قصه های عاشقانه هوش پارسی حظ برده باشید. همچنین می توانید نظر خود را حول همین قصه های عاشقانه در ادامه درج کنید.

شعر های عاشقانه بی نظیر

بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست

بگذار دست های تـــو با گیسوان من
سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست

دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست!

آزار می رسانــم اگـــر خشمگیــن نشو
از دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نت

من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

آغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست

امیدوارم از خواندن شعر های عاشقانه لذت برده باشید. حتما نظرات را ارسال کنید.

امیدوارم از شعر های عاشقانه بالا کمال استفاده را برده باشید. منتظر شعر های عاشقانه بیشتر باشید. (شعرعاشقانه)


(صحت این داستان ترسناک مورد تایید ما نیست)

در حدود 24 قبل دوستی پیش من آمد و گفت یک داستان عجیب دارم و آن داستان این است : مدت ها پیش خانه ای خریدم که موقع خرید سمت غرب حیاطش هیچ دیواری نداشت و زمانی که علتش را پرسیدم فروشنده گفت ما نتوانستیم دیوارش را کامل کنیم شما خودت زحمت دیوار را بکش تا مدتی دستم خالی بود و آن جا هم محله ای بود که تازه می خواست شکلی بگیرد و خانه ها از هم فاصله داشتند و در پایه تپه بودند. مدتی پیش دیوار غربی حیاط خانه را درست کردم ولی چند روزی طول نکشید که در نیمه شب دیوار بدون اینکه حتی یک آجرش هم جدا شود کامل و یک افتاد!
ابتدا فکر کردم کارگری که آورده بودم کارش را به خوبی انجام نداده است و بعد از مدتی به دنبال یک کارگر دیگر گشتم که کارش حرفه ای باشد و مجدداً به هر بدبختی دیواری خوب و محکم ساخته شد ولی باز هم در کمال تعجب پس از دو روز همان داستان اتفاق افتاد با خود گفتم احتمالاً افرادی عمداً در نیمه شب آمده و دیوار را خراب می کنند مجددا کارگرانی ماهر آوردم و خواستم دیواری بسازند که به هیچ وجه نتوان خرابش کرد نکته بسیار مهمی وجود داشت و آن هم این بود که هر دفعه دیوار به سمت خارج حیاط می افتاد.
فکر کردم هر کسی که این کار را می کند دیوار را با چیزی به سمت خارج می کشد تا تخریب شود چرا که در غیر این صورت خطر این که خودشان در زیر آوار بمانند بسیار است از این جهت تصمیم گرفتم چند روزی را در حیاط بخوابم تا اگر افرادی آمدند و خواستند دیوار را خراب کنند متوجه شوم ولی از ترس اینکه نکند این دفعه به سمت داخل حیاط خراب شود در جلوی درب حیاط خوابیدم شب سوم بود که صحنه بسیار عجیبی دیدم و این جا بود که واقعا داستان ترسناک شده بود در نصف های شب احساس کردم عده ای دارند دیوار را هل می دهند فورا تکه چوبی را که از قبل آماده کرده بودم برداشتم و به بیرون خانه دویدم صحنه باور نکردنی بود هیچ کس در آنجا نبود ولی دیوار داشت تکان می خورد تا اینکه به زمین افتاد و تخریب شد درست مثل دفعات قبل نه زله بود و نه طوفان از آن پس فکر ساختن دیوار حیات را از سرم بیرون کردم ترسیدم اگر در ساخت دیوار پا فشاری کنم مشکلی پیش بیاید.
چند ماهی گذشت و داستان های ترسناک تر شد چرا که همسرم یک شب به من گفت که دختر 6 ساله ام حرف های عجیبی می زند چند روزی است که صبحانه نمی خورد وقتی دلیلش را پرسیدم گفت دیشب با دوستانم بازی می کردیم و خوراکی های زیادی آورده بودند که من همه را خوردم فکر کردم خیال پردازی می کند پرسیدم دوستانت چند نفر بودند گفت سه نفر گفتم چرا شب می آیند بازی و روز ها نمی آیند گفت روزها پدرشان اجازه نمی دهد و شب ها می آیند.

گفتم منزل دوستانت کجا هست تذکر داد این جا در حیاط منزل ما! وقتی پرسیدم دوستانت چه شکلی می باشند چیزی تذکر داد که بسیاری ترس مرا فرا گرفت گفت هر سه تا همین اندازه و با دست قدشان را نشان داد حدود پنجاه سانتی متر و هر سه چادر به سر می کنند همین گفته های همسرم مرا خیلی نگران کرد شب تمام که خوابیدند در رختخواب بیدار ماندم و در نیمه های شب دیدم سه موجود عجیب با مشخصاتی که دخترم قبلا گفته بود از زیر پله ای که در راهرو منزل وجود داشت بیرون آمدند و دخترم را بیدار کردند که در این هنگام من فریاد زدم که به دخترم دست نزنید!
که ناگهان محو شدند به مدت یک هفته همسرم را به همراه دخترم به خانه پدری اش فرستادم تا فکری برای همین قصه پیش آمده بکنم چراکه نمی توانستم منزل را رها کنم از یکی از دوستانم تقاضا کردم تا شب را پیش من بگذراند ولی تنها یک شب ماند برای اینکه در آن ابتدای شب بود که پنجره ها آغاز به لرزیدن کرد درست مانند اینکه عده ای پنجره را گرفته و تکان می دادند و پس از نیم ساعت با سنگ به شیشه می زدند به گونه ای که نه من و نه دوستم تا صبح نخوابیدیم و حالا منزل را ترک کرده ام و گاهی در روز به آنجا سری می زنم تمام محله ای ها هم مطلب را متوجه شده اند و نمی توانم همان منزل را بفروشم.
(درستی این داستان ترسناک مورد تایید ما نیست)

غزل عاشقانه: هی پی پلنگم ….

یک غزل عاشقانه ساده و معاصر که در اوج سادگی به زیبایی فراغ یار را به تصویر می کشد:

تن داده ام در این نبرد از پا بیفتم
حتی اگر از چشم خیلی ها بیفتم

دیگر نمی خواهم برای با تو بودن
چون بختکی بر جانِ این دنیا بیفتم

وقتی نمی فهمد کسی گنجشکها را
زخمی بزن بر بالهایم تا بیفتم

تا سرنوشتِ ماه در دستانِ برکه ست
هی می پلنگم تا از این بالا بیفتم

ترسی نخواهم داشت از بازیِ تقدیر
از اینکه روزی امتحانم را بیفتم

اصلا چه فرقی می کند وقتی نباشی
بر روی پاهایم بمانم یا بیفتم

غزل عاشقانه: این را بدانید که بدون نظرات و انتقادات شما این صفحه بهبودی نخواهد داشت. بنابراین نظرات خود درباره غزل عاشقانه را برای ما بفرستید. (شعر عشق)


سعی داریم زیباترین و جالب ترین اس ام اس های صبح بخیر را برای شما عزیزان گردآوری کنیم تا هر روز صبح بتوانید یک اس ام اس صبح بخیر عاشقانه به عزیزان، نزدیکانتان و دوستانتان هدیه دهید :

صبح یعنى زیبایی ابراز عشق،
به آنهایی كه عاشقشان هستیم …
امروز به همه عشق بورز …
ببخش …
ایمان داشته باش
ترس ها را از خود دور کن …
خدایت را صدا بزن
امروز روز پیروزی توست به شرط خندیدنت
بخند…
تو در آغوش خدا هستی ….
صبح بخیر

صبح بخیر عاشقانه و ادبی

صبح”
یعنی عطر گل یاس
که تمامی شب را پر کرده بود
و اکنون با نوازش حس بویایی ات
تو را بیدار می کند …
صبح”
یعنی آغاز؛
شروع یک عبور
و پنجره یک سلام …
گوش فرا ده …
در نبض عاشقانه صبح
این سر برکت است که تو را نوازش می کند …
به آغاز سلامی کن  …
صبح بخیر

صبح آدینه بخیر بارانی

سلام …
طلوع صبحگاهت به شادابی باران…
و روزت به سفیدی برف زمستان
سلام …
صبح زیبای شما مملو از نام خدا…

قیصر امین پور یکی از شاعران به نام معاصر می باشد که آثار ماندگاری از خود بر جای گذاشته است. سعی داریم نگاهی به زندگینامه قیصر امین پور داشته باشیم و در ادامه زیباترین اشعار قیصر امین پور را با هم یکی به یک ورق بزنیم.

قیصر امین پور اشعار قیصر امین پور

زندگینامه قیصر امین پور

قیصر امین‌پور شاعر نامدار معاصر در دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۸ در شهرستان شوشتر بخش گتوند (شهرستان امروزی) در استان خوزستان پا به هستی نهاد. دوران تحصیای در راهنمایی و متوسطه خود را در شهر دزفول گذراند و در سال ۱۳۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران قبول شد، اما بعد از مدتی قیصر امین پور از تحصیل در این رشته منصرف شد.
قیصرامین‌پور، در سال ۱۳۶۳ برای بار دوم اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا طی کرد و در سال ۱۳۷۶ از پایان‌نامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع نمود. این پایان‌نامه در سال ۱۳۸۳ و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به انتشار رسید.
قیصر امین پور در سال ۱۳۵۸، از جمله شاعرانی بود که در پایه گذاری و استمرار فعالیت‌های واحد شعر حوزه هنری تا سال ۱۳۶۶ تأثیر گذار بود. قیصرامین پور طی این دوران مسئولیت صفحه شعرِ هفته‌نامه سروش را عهده دار بود و نخستین مجموعه اشعار قیصر امین پور در سال ۱۳۶۳ منتشر شد. نخستین مجموعه اشعار قیصر امین پور در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و پس از آن تنفس صبح» تعدادی از غزل ها و شعرهای سپید او را در بر می‌گرفت. قیصر امین پور هرگز اشعار فاقد وزن نسرایید و در عین حال این نوع شعر را نیز هیچ گاه مردود ندانست
دکتر قیصرامین‌پور، تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه اهرا آغاز نمود و بعد در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس گشت. قیصر امین پور همچنین در سال ۱۳۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین گشت. دکتر قیصر امین‌پور در سال ۱۳۸۲ به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده گردید.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

ویژگی های اشعار قیصر امین پور

مضامین نو و بکر در اشعار قیصر امین پور
آگاهی و خردمندی و دقت نظر قیصرامین پور از وی شاعری مضمون یاب و نکته پرداز ساخته است. مضمون یابی و نکته پردازی قیصر از نوعی نیست که او را از واقعیت ها دور ساخته و نازک اندیشی های معما گونه را به ذهن و زبانش راه دهد. (همانند شاعران سبک هندی) ویژگی زبان او در عین سادگی و روانی، از زیبایی چشمگیری برخوردار می باشد.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

تفکرات نو در اشعار قیصر امین پور

یک اندیشه سنتی در این مورد بر این اعتقاد است که هر چه بوده، گذشتگان و دیگران سروده و نوشته اند. پس آنچه سروده و نوشته می شود، تازگی و طراوت ندارد و دست کم تفسیری از آثار آنان می باشد. ولی جوابی دیگر می باشد که می گوید: همه چیز را همگان می دانند و همگان همچنان به خلق و کشف مدام هنری باور دارند. قیصر امین پور یکی از شاعرانی است که در این زمینه تلاش خوبی را سرگرفت.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

زبان و بیان امروزی اشعار قیصر امین پور

قیصرامین پور در اشعار خود می کوشد از زبان امروزی در نهایت سلاست و روانی بهره نماید و رعایت کامل قوانین به کار گرفتن فرهنگ کنایات و اصلاحات به جمعیت زبان او کمک می نماید. قیصر امین پور در شعر بال های کودکی” بیش تر از هر شعری فرهنگ زبانی توده مردم را وارد نموده است.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

تنوع موضوعات اشعار قیصر امنی پور

موضوعات مورد انتخاب او، عام و متعلق به نوجوانان و مردم می باشد و تازگی و طراوت خوبی دارند و این فعالیت و حجم ذهنیت او را نشان می دهد.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

وزن اشعار قیصر امین پور

یکی از روش های ارتباط گرفتن با کودکان و نوجوانان در شعر استفاده از وزن ریتمیک و واژه های موزون و خوش آهنگ می باشد و قیصرامین پور از این اوزان و نیز دیگر اوزان برای عام در شعرهایش به تنوع استفاده نموده است.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

آثار قیصر امین پور

در ادامه لیستی از اشعار قیصر امین پور و تاریخ آن ها را می بینیم :
طوفان در پرانتز(نثر ادبی) ۱۳۶۵
منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان) ۱۳۶۵
مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان) ۱۳۶۸
بی بال پریدن (نثر ادبی) ۱۳۷۰
مجموعه شعر آینه های ناگهان ۱۳۷۲
به قول پرستو (شعر نوجوان) ۱۳۷۵
گزینه اشعار ( مروارید) ۱۳۷۸
مجموعه شعر گل ها همـه آفتابگردان اند ۱۳۸۰
دستور زبان عشق قیصر امین پور ۱۳۸۶

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

مرگ قیصر امین پور

قیصر امین پور بعد از تصادفی در سال ۱۳۷۸ همیشه از بیماری‌های مختلف رنج می‌برد و حتی دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشت سر گذاشته بود و در نهایت حدود ساعت ۳ بامداد سه‌شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶ در بیمارستان دی دار فانی را وداع گفت پیکر این شاعر در زادگاه خویش گتوند و در کنار مزار شهدای گمنام این شهرستان به خاک سپرده شد. بعد از مرگ قیصر امین پور میدان شهرداری منطقه ۲ واقع در محله سعادت آباد تهران به نام قیصر امین پور نامگذاری گردید.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

اشعار قیصر امین پور

قیصر امین پور صاحب اشعاری به یادماندنی برای کودکان و نوجوانان می باشد که در ادامه نگاهی به این اشعار می اندازیم.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

اشعار قیصر امین پور : خدا

اشعار قیصر امین پور حلاوت خاصی دارند به طوری که از خواندن اشعار قیصر امین پور نمی توان سیر شد. در ادامه یکی از زیباترین اشعار قیصر امین پور که واقعا خواندن آن چندین و چند بار ارزش دارد را با هم می خوانیم :

پیش از این ها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد میان ابرها

مثل قصر پاد شاه قصه ها
خشتی از الماس و خشتی از طلا

پایه های بر جش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور

ماه بر ق کوچکی از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او

اطلسی پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان

رعد و برق شب ، طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی توفنده اش

دکمه پیراهن او آفتاب
برق تیر و خنجر او ماهتاب

هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست

پیش از این ها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین

بود اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت

هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین از آسمان از ابر ها

زود می گفتند این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست

هر چه می پرسی جوابش آتش است
آب اگر خوردی عذابش آتش است

تا ببندی چشم کورت می کند
تا شوی نزدیک دورت می کند

کج گشودی دست سنگت می کند
کج نهادی پا لنگت می کند

تا خطا کردی عذابت می کند
در میان آتش آبت می کند

با همین قصه دلم مشغول بود
خواب هایم خواب دیو و غول بود

خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله های سر کشم

در دهان اژدهایی خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین

محو می شد نعره هایم بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا

نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می کردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود

مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ مثل خنده ای بی حوصله
سخت مثل حل صد ها مسئله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود

تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر

در میان راه در یک روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا

زود پرسیدم پدر این جا کجاست
گفت این جا خانه ی خوب خداست

گفت این جا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند

با وضویی دست و رویی تازه کرد
با دل خود گفت و گویی تازه کرد

گفتمش پس آن خدای خشمگین
خانه اش این جاست این جا در زمین

گفت آری خانه ی او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست

مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است

عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی

خشم نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست

قهر او از آشتی شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است

دوستی را دوست معنا می دهد
قهر هم با دوست معنا می دهد

هیچ کس با دشمن خود قهر نیست
قهر او هم نشان دوستی است

تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست

دوستی از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر

آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد

آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی نقش روی آب بود

می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست پاک و بی ریا

می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد

می توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد

چک چک مثل باران راز گفت
با دو قطره صد هزاران راز گفت

می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد

می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند

می توان مثل علف ها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد

می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت

مثل این شعر روان و آشنا
پیش از این ها فکر می کردم خدا …



در این صفحه دو نوع فال روزانه برای شما عزیززان آماده نموده ایم. فال روزانه یا همان فال روز اول به طور دقیق متناسب با روز تولد (فال روز تولد) شما می باشد (برخلاف دیگر فال روز های دیگر که متناسب با ماه تواد شما است.) این فال روز (فال امروز) به فارسی و متناسب با تاریخ تولد شما به هجری شمسی طراحی شده است . اما فال روز دوم براساس ماه تولد اتفاقات روز شما را مطابق با تقسیم بندی عاشقانه، اجتماعی، سلامتی و اقتصادی برای شما بازگو می کند. امیدواریم شما هم به عنوان یک سرگر می به طالع بینی نگاه کنید .
فال روزانه فال روز

اولین فال روزانه بر اساس روز تولد (دقیق)

تاریخ تولد خود را به هجری شمسی وارد نمایید

روز:

ماه: سال:


فال روزانه دوم

برای گرفتن فال امروز خود در تصویر زیر دقیقا بر روی ماه تولد خود کلیک نمایید

افراد با سواد هم فال روزانه (فال روز تولد) می گیرند ؟

انکار این مسئله که افراد تحصیل کرده ی جامعه اعتقادی به فال روز ( فال روزانه یا همان فال امروز ) و دیگر طالع بینی ها ندارند امری مضحک به نظر می آید اما این دلیلی بر درست بودن فال روزانه یا هر فال دیگری نیست . در گذشته طالع بینی و گرفتن فال روز تولد یا همان فال تولد و  . . . صرفا جنبه سرگرمی و تفریح داشت اما به این گستردگی امروز مورد استفاده قرار نمی گرفت اما هستند بسیاری از افراد تحصیل کرده که که با هدف سرگرمی و وقت گذرانی به سراغ گرفتن فال روزانه و فال روز (یا به اصطلاح فال امروز من) و کتاب های طالع بینی می روند اما هنگامی که با آن ها وارد گفت و گو می شوید و ذره ذره به آن ها نزدیک می شویم می بینیم که نظریات موجود در کتاب های طالع بینی و متون موجود در فال روزانه  (فال روز تولد) و دیگر طالع بینی ها روی آن ها تاثیرگذار بوده است و در تصمیم گیری های آن ها بی تاثیر نبوده است . این افراد با وجود این که از قوه ی فکر و آگاهی خود با خبر هستند ولی متاسفانه از آن غفلت می کنند .

احمد شاملو یکی از محبوب ترین شاعران معاصر می باشد که صاحب سبک شعر سپید (اشعار شاملو) است. سعی داریم ابتدا شرحی بر زندگی شخصی، اجتماعی و ی احمد شاملو داشته باشیم و در ادامه زیباترین اشعار شاملو را با هم مرور نماییم.

احمد شاملو اشعار شاملو

زندگی نامه احمد شاملو

احمد شاملو متولد تهران در بیست و یک آذر ماه سال 1304 خورشیدی چشم به جهان گشود تا جهان اشعار شاملو را گوش جان بشنود. كودكی را به خاطر شغل پدرش كه افسر ارتش بود و هر چند وقتی را در جایی ماموریت می رفت، در شهرهایی همچون رشت، سمیرم، اصفهان، آباده و شیراز گذراند.

اشعار احمد شاملو

فعالیت های ی احمد شاملو

آموزشهای دوران دبستان را در شهر های خاش و زاهدان و مشهد، و بخشی از دوره دبیرستان را در بیرجند، مشهد و تهران طی کرد تا کم کم پایه های شکل گیری اشعار شاملو شکل بگیرد. در سال ۱۳۳۱ به همراه پدرش، كه برای سروسامان دادن تشكیلات از هم پاشیده ژاندارمری به گرگان و تركمن صحرا انتقال پیدا کرده بود، به آنجا می رود و همزمان با تحصیل در فعالیتهای ی مناطق شمال شركت می نماید.
شاملو به خاطر طرفداری از آلمان ها و مخالفت با متفقین، در تهران دستگیر می شود و به زندان شوروی ها در رشت انتقال پیدا می کند. بعد از رهایی از زندان به همراه خانواده به رضائیه می رود و كلاس چهارم دبیرستان را در آنجا طی می كند و بعد از بازگشت به شهر تهران، برای همیشه تحصیلات مدرسی را ترک می كند.

اشعار احمد شاملو

ازدواج های احمد شاملو و انتشار اشعار شاملو

ازدواج اول احمد شاملو در سال ۱۳۲۶ اتفاق افتاد كه نتیجه آن چهار فرزند به نام های سیاوش، سیروس، سامان و ساقی است. در همین سال مجموعه اشعار شاملو آهنگ های فراموش شده» از وی منتشر می گردد. در سال ۱۳۳۰ شعر بلند ۲۲ و مجموعه اشعار شاملو قطعنامه» و در سال ۱۳۳۲ آهن و احساس» را به انتشار می رساند. در سال ۱۳۳۳ به جرم ی مدت چهارده ماه در زندان موقت شهربانی و زندان قصر زندانی می گردد.
ازدواج دوم احمد شاملو در سال ۱۳۳۶ چهار سال بیشتر دوام نمی آورد و كار به جدایی و طلاق می كشد، تا اینكه در سال ۱۳۴۱ با آیدا آشنا می شود و این آشنایی در سال ۱۳۴۳ به ازدواج با او ختم می شود.


سلام صبح بخیر عاشقانهصبح بخیر نفسم

 
سلامی از عمق جانم به تو ای زیبای نازنینم.
چشمانت را به صبحگاه باز کن تا صبح من نیز آغاز شود
سلام صبحت بخیر نفسم .
 

سلام صبح بخیر عاشقانهصبح بخیر زیبا

 
صبحگاه که می آید تو می آیی همنشینم
تمام لحظه های من رنگ طلوع میگیرد،
و باز تو بر من بالیدی تا دوباره جانی تازه گیرم از تو .
سلام طلوع من در لحظه های ناب سلام
پر نور بتاب که امروز نیازمند گرمای تو هستم برای بقایم .
 

سلام صبح بخیر عاشقانهسلام صبح بخیر نازبانو

 
صبح بخیر نازبانو
سلام گرما بخش زندگی من
باتو از طلوع تا غروب با تو از صبحگاه تا شامگاه .
ادامه این عشق میرسد تا بهشت .
 

سلام صبح بخیر عاشقانهصبح بخیر عاشقانه

 
کبوتر احساساتم در این صبح گاه حنجره اش پر از صوت دلتنگی توست .
من به همراه نسیم اشتیاق دیدار تو را خواهم خواند .
صبحت بخیر زیبای من .صبحت بخیر .

بازی تست تمرکز خلبانان
امروز یکی از روش های افزایش تمرکز حواس و اعصاب را برای شما آماده نموده ام که امیدوارم به شما کمک کند : یکی از کتاب های خود را انتخاب کنید (لازم نیست حتما درسی باشد)، یك صفحه از صفحات آن را به دلخواه در نظر گرفته و تعداد كلماتی را که در هر پاراگراف موجود است از اول تا آخر شمارش نمایید. یك بار دیگر نیز همین كار را انجام دهید تا به مطمئن شوید كه شمارش را درست انجام داده‌اید. در آغاز كار با یك پاراگراف شروع کنید و هنگامی که این تمرین برای شما سهل تر شد، همه كلمات یك صفحه را از ابتدا تا انتها شمارش نمایید. سعی تان بر این باشد که به مرور شمارش را به طور تصویری و ذهنی و تنها با حركات چشم ‌های تان کنترل نمایید. این تمرین یکی از مهم ترین تمرین ها برای افزایش تمرکز می باشد و در گونه خود یک بازی تمرکز قوی و اثر گذار شمرده می شود.
امید داریم مطالب ذکر شده در صفحه ی بازی تست تمرکز خلبانان (بازی تمرکز) برای شما عزیزان مفید بوده باشد. پس از انجام دادن موارد بیان شده در بالا می توانید بازی تست تمرکز خلبانان یا هر نوع بازی تمرکز دیگری را باری دیگر امتحان کنید تا میزان پیشرفت تان را ببینید.

عکس مجتبی میرزاجانپور،بیوگرافی مجتبی میرزاجانپوربیوگرافی مجتبی میرزاجانپور : بازی‌های ملی

 
مجتبی میرزاجانپور به تیم ملی بزرگسالان برای مسابقات انتخابی لیگ جهانی والیبال ۲۰۱۳ دعوت گردید. مجتبی در مسابقات قهرمانی زیر ۲۳ سال جهان در سال ۲۰۱۳، تصویرش بر روی کاور اصلی فدراسیون جهانی والیبال قرار داشت و در آن مسابقات بازی های قابل قبولی از خود به نمایش گذاشت. سپس مجتبی میرزاجانپور توسط خولیو ولاسکو به تیم ملی والیبال برای مسابقات جام بزرگ قهرمانان جهان ۲۰۱۳ دعوت گردید و در سه بازی خود بازی‌های قابل قبولی به نمایش گذاشت و در نهایت نیز در لیگ جهانی 2014 و جام جهانی و بازی های آسیایی 2014 همراه تیم ملی ایران بود و بازی های درخشانی از خود به نمایش گذاشت.
 

مجتبی میرزاجانپور،عکس مجتبی میرزاجانپور

عکس مجتبی میرزاجانپور در تیم باشگاهی


بیوگرافی میلاد عبادی پور،عکس میلاد عبادی پور بیوگرافی میلاد عبادی پور

 
نام : میلاد
نام خانوادگی : عبادی پور قره حسنلو
تاریخ تولد : 25 مهر 1372 – 17 اکتبر 1993
محل تولد : ارومیه
قد : 2٫01 سانتی متر
پست : دریافت کننده قدرتی
 
میلاد عبادی پور (متولد 25 مهر 1372 در شهر ارومیه) بازیکن والیبال و عضو تیم ملی ایران است. میلاد عبادی پور پیشینه حضور در تیم ملی نوجوانان ایران در مسابقات قهرمانی زیر ۲۱ سال جهان ۲۰۱۳ و حضور در تیم ملی جوانان در مسابقات قهرمانی جوانان آسیا را در کارنامه ورزشی خود دارد. میلاد عبادی پور با بازی ‌های قدرتمندانه خود در لیگ برتر ایران، برای لیگ جهانی ۲۰۱۴ برای اولین بار به تیم ملی بزرگسالان ایران دعوت گردید و اولین بازی ملی خود را مقابل ایتالیا به نمایش گذاشت. میلاد عبادی پور جوان‌ ترین بازیکن ایران در مسابقات لیگ جهانی ۲۰۱۴ بود.
میلاد عبادی پور در سال ۱۳۹۳ بعد از دو سال حضور در تیم کاله به تیم شهرداری ارومیه ملحق شد و در حال حاضر در این تیم توپ می زند.

 

احسان علیخانی،بیوگرافی احسان علیخانی،احسان علی خانیعکس احسان علیخانی : عکس های احسان علیخانی

 

جدیدترین جالب ترین و دیدنی ترین عکس های احسان علیخانی رو در وب سایت هوش پارسی ببینید :

 

 

وقتی احسان علیخانی موتور سوار می شود!!!

 

 

 

 

 عکس احسان علیخانی و محمد سلوکی در خیابان های مسکو

 


ضرب المثل انگلیسی و ضرب المثل های انگلیسیضرب المثل های انگلیسی

 
 
War generates war , and love generates love .
 
ترجمه ضرب المثل انگلیسی : جنگ، جنگ را می آورد و عشق، عشق را می آورد .
معادل فارسی ضرب المثل انگلیسی : جنگ از جنگ ، محبت ز محبت خیزد
 

ضرب المثل انگلیسی و ضرب المثل های انگلیسیضرب المثل های انگلیسی

 
War is sweet to those that know it not .
or
War appears easy to on – lookers .
 
معنی ضرب المثل انگلیسی : جنگ برای کسانی که چیزی از آن نمی دانند و فقط نظاره گر صحنه های سنگین جنگ می باشند شیرین و گاهی لذت بخش است.
معادل فارسی ضرب المثل انگلیسی : مشت نخورده به مشت خود می نازد.
                                                     حاشیه نشین دلش گشاد است.
 

 

داستان ترسناک،داستان های ترسناکداستان ترسناک : جاده شمال

 
یکی از دوستام تعریف می کرد که یک شب که داشت از روستای پدرش بر می گشته شهر تو جاده شمال نزدیکای اردبیل بوده که تصمیم میگیره از جاده قدیمی که با صفاتر بوده بیاد به خاطر همین مجبور بوده ک از وسط جنگل رد بشه!
دوستم ادامه این داستان رو اینطوری تعریف کرد: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که ناگهانی ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نشد که نشد.
وسط های جنگل، داشت شب می شد، نم نم بارون هم گرفته بود. اومدم بیرون یکمی با موتور ماشی سر و کله زدم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین چیزی سر در میارم ک بتونم درستش کنم!!!(داستان ترسناک)
راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. بدجوری داشت بارون میومد. با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد. منم اصلا معطل نکردم و فورا پریدم تو ماشین! اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.
وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا برای این که از راننده تشکر کنم ولی دیدم هیچ کسی پشت فرمون و صندلی جلو ماشین نیست که نیست!!! کم کم داشتم به خودم میمومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلو راهمون سبز شد! همه بدنم یخ کرده بود از ترس و سرما!!!(داستان ترسناک)
حتی نمیتونستم داد بزنم و ماشین هم همونطوری داشت می رفت وسط دره که تو ثانیه های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم قشنگ اشهد رو گفته بودم!!! تو ثانیه های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو پیچوند به سمت جاده من که هیچی نمیفهمیدم کلا داستان ترسناک عجیبی شده بود عجیب !!!
ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه داشت می رفت ، همون دست میومد و فرمون رو به سمت جاده میپیچوند. از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم فکر نکردم !!! در ماشین رو باز کردم و خودم رو بیرون انداختم!!! اینقدر تند تند می دویدم که نفس نفس می زدم!!!(داستان ترسناک)
رسیدم به آبادی و رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو صندلی. بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو برای بقیه تعریف کردم. وقتی داستان تموم شد، تا چند لحظه همگی ساکت بودند یک دفعه در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس خیس اومدن تو.
یکی از اون دو نفر رو به دوستش داد زد: حسن! حسن! نگاه کن این همون کودنی هست که وقتی ما داشتیم ماشین رو هل می دادیم سوار ماشین شده بود!!!
اینم یه جور داستان ترسناک بود دیگه!!! امیدوارم خوشتون اومده باشه و اگه از این داستان ترسناک نترسیدید حداقل خندیده باشید!!!

 

متن تبریک تولد
 
 
 

زیباترین اس ام اس و متن های تبریک تولد

 آخرین به روزرسانی اسفند ماه 93
 
 
 
تولد واژه ای زیباست، اما گفتن تبریک تولد به عزیزان و دوستان زیباتر است. بهترین، زیباترین و عاشقانه ترین متن تبریک تولد و اس ام اس های تبریک تولد را گردآوری کرده ایم تا بتوانید به بهترین نحو به عزیزانتان تبریک تولد بگویید .
 

متن تبریک تولدتبریک تولد

 
همواره به قداست چشمان تو ایمان دارم چه کسی چشمان تو را رنگین کرده است
چه وقت دیگر هستی خواهد توانست چون تویی بیافریند؟ فرشته ای فقط در قالب یک انسان
فقط ساده می توانم بگویم روز تولدت مبارک بهترینم .
 

متن تبریک تولدتبریک تولد عاشقانه

 
امشب دستانت پر از هدیه های کوچک و بزرگ خواهد شد
اما من چیزی ندارم که به تو لایق هدیه دادن به تو باشد
جز قلبی که به من پسش دادی
تولدت مبارک


آخرین جستجو ها

تولید انواع لایت باکس های تبلیغاتی attrodenga miaculous lady and cat loverbidctec گروه تاریخ متوسطه دوم استان کردستان tistepupo کارخانه تا دانشگاه Charles's style داستانهای میس نگین موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی توان طب شرقی (جزیره زیبای قشم )